جانانجانان، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 9 روز سن داره

معجزه‌هاي شيرين من♥♥❤❤❥

سوال پر تكرار...

  يكي از سوالايي كه خواننده‌هاي عزيز وبلاگ از من مي كنن اينه كه جانان به كي رفته؟ چشماي باباش رنگيه يا مامان؟ من هم به اين نتيجه رسيدم كه بهتره يه پست در مورد رنگ چشاي جانان بذارم...!!! قربون اون چشاي درياييش برم من...! حقيقت اينه كه هم من و هم آقاي همسر چشماي تيره داريم.  پدرهمسرم چشماشون سبز تيره است و البته خيلي هم خوشرنگه! توي فاميل پدرشوهرم چند نفري چش رنگي هستن اما تو اين تبار  چشاي دريايي مادر پدر شوهرم ( مادربزرگ آقاي همسر) فقط و فقط در جانان ناز مامان و بابا مجددا تكرار شده!!!! معجزه ژن هاست ديگه... چه مي‌شه كرد!خيلي وقتا هست كه من و پدر جانان با ديدن چشماي زيباي جانان ( وان‌يكادالذين‌كفرو...) ...
29 مهر 1391

عكسهاي ماه مهر

روزهاي ماه مهر هم داره تند و تند ورق مي خوره و فرشته هاي من دارن روز به روز شيرين تر مي شن. چي بگم از شيطوني‌هاي جانان كه هرچي بگم كمه! اين روزا يه چيزي داره تو مغزم مدام آلارم ميده كه مواظب اين وروجك باش كه داره وابسته به  سي دي و تلويزيون و موبايل مي شه! ديشب با آقاي همسر تصميم گرفتيم كه ويديوسي-دي رو جمع كنيم تا اين وروجك كمتر بشينه پاي تلويزيون! آخه خودش بلده روشن كنه و سي دي بذاره . بعضي وقتا هم كه از برق مي كشم مياد دستمو مي گيره و می بره جلوي ميز تلويزيون و با ناز ميگه «باتيش... باتيش...» دخترم فكر مي كنه همه وسايل خونه مث اسباب‌بازياش باتري مي خوره!!!   آواي خوشگلم هم داره روز به روز تغيير مي...
19 مهر 1391

روز فرشته هاي كوچولو مبارك

  جانان من بدون خنده‌‌هاي تو دنيا معنايي نداره.   آواي من بدون عطر وجودت بهار ديدن نداره.   خيلي وقته كه روزها با عشق شما سپري مي شه و من ديگه خودم نيستم بلكه يك مادرم . خيلي وقته كه از اينكه شاهد قد كشيدنتون هستم سرخوشم. پس هميشه با خنده هاتون طعم عسل را به من و كيوانم ببخشين كه دنيا با شما هميشه زيباست. و هميشه براي من كودك بمونيد...!   روز همه فرشته هاي كوچولو مبارك!   روز كودك مبارك! آوای من بی عطر وجودت بهار معنا نداره!  جانانم بدون خنده های تو دنیا معنا نداره! ...
16 مهر 1391

ماجراي ترك يك عادت

ديشب سومين شبي بود كه جانان عزيزم بدون مكيدن شست خوابيد. بالاخره چهارشنبه بعدازظهر دل به دريا زدم و روي ناخناي ناز جانانم لاك تلخ زدم. البته قبلش كمي روي ناخن خودم زدم و امتحانش كردم. واي كه چقدر تلخه. اونقدر تلخ بود كه احساس كردم زبونم بيحس شد. الهي بميرم چاره اي ديگه اي ندارم نگران زيبايي فك و دندوناي گل قشنگم هستم. بعد از اينكه لاك رو شستش زدم بهش گفتم مامان انگشتت خيلي بد مزه شده تلخه ! دهنت نكن! بعد هم حواسم بود كه به محض اينكه خواست دهنش كنه بهش يادآوري كنم كه زياد تلخي رو حس نكنه! اما يكي دوبار حسابي تلخيشو حس كرد و بعد از اون وقتي ناخودآگاه انگشتش سمت دهنش ميرفت با احتياط شستش رو مزه مي كرد و بعد منصرف مي شد. خدا رو شكر تا اينجا كه ت...
15 مهر 1391

سفر به مشهد مقدس

خدا رو شكر امسال در روز تولد آقا امام رضا آواي قشنگمون در ماه سوم زندگيش براي اولين بار به مشهد مقدس مشرف شد و البته تو اين سفر مثل هميشه نهايت همكاري رو با مامان و بابا كرد.البته من خيلي نگران بودم كه نكنه آوا طي پرواز دچار گوش درد بشه و بيقرار بشه. واقعيت اينه كه اختلاف فشارهوا در طي اوج گرفتن هواپيما باعث گرفتگي گوش ميشه و اين مساله باعث گوش درد در نوزادان مي شه. بهمين دليل شيرشو آماده كردم تا موقع بالا رفتن بمكه و گوش درد نگيره و خدا رو شكر همه چيز خوب پيش رفت.نكته جالب اين بود كه جانان موقع بال رفتن هواپيما يه كم ترسيد و روي صندليش ننشست و رفت بغل باباش و گفت بابايي اوفتاديم!!! آوا در پارك كوهسنگي مشهد    ...
12 مهر 1391

آواي دو و نيم ماهه من

آوا دختر ناز من تا 10 روز ديگه سه ماهگيش تموم مي شه. حالا دختر گلم ديگه به صورت من دقيق  مي شه و وقتي باهاش حرف مي زنم مي خنده. و البته گاهي هيجان زده مي شه دست و پا مي زنه و با صداي بلند برام قان و قون مي كنه! وقتي كه جانان عزيزم نزديكش باشه چشم از جانان برنميداره و با چشماش اونو دنبال مي كنه! به سمت صداها برمي گرده و خيلي خوب گردن و سرشو نگه ميداره! و البته بعضي وقتا هم با صداي ظريف و نازش جيغ مي زنه... و اينجور وقتا جانان هم مث اون صدا درمياره!!!! گل نازم  از سه چهار روز پيش خيلي تلاش مي كنه كه غلت بزنه و بعضي وقتا هم موفق مي شه كه برگرده . اما هنوز دست چپش زيرش مي مونه و نمي تونه آزادش كنه! الهي كه من قربونش برم! ...
4 مهر 1391
1